من و بسياري از دوستانم همانگونه كه پيشتر هم گفتهام زماني كه اكنون دور به نظر ميرسد با هم بوديم و حالا هر كدام در گوشهاي از اين كره خاكي زندگي ميكنيم. غير از قاره آفريقا و آمريكاي جنوبي در ساير جهان پراكنده شده و جاي خوشحالي است كه هنوز قادر به اسكان در ساير كرات نيستيم و اِلا ممكن بود سراغ لاله را در پلوتون بدهند. (دورترين سياره به زمين)
بگذريم از غرغرهاي هميشگي من دو شب است كه روياهايي ميبينم بس واقعي و در آنها با اين دوستان قديم همكلام ميشوم و ميزان لذت به حدي است كه دنياي رويا را بر دنياي واقعيت ترجيح داده و ميخواهم در هر لحظه بخوابم.
با اينكه ميدانم منشأ خواب از ناخودآگاه من بوده و دوستان از آن بيخبرند مايلم از همه دوستانم كه از آنها در جاهاي مختلف اسم بردهام يا نبردهام به خاطر حضورشان در بخشي از زندگي خود و گرماي حضور دور دست كنونيشان تشكر كنم.
باشد كه روزي به ديدار شما بيايم.
بگذريم از غرغرهاي هميشگي من دو شب است كه روياهايي ميبينم بس واقعي و در آنها با اين دوستان قديم همكلام ميشوم و ميزان لذت به حدي است كه دنياي رويا را بر دنياي واقعيت ترجيح داده و ميخواهم در هر لحظه بخوابم.
با اينكه ميدانم منشأ خواب از ناخودآگاه من بوده و دوستان از آن بيخبرند مايلم از همه دوستانم كه از آنها در جاهاي مختلف اسم بردهام يا نبردهام به خاطر حضورشان در بخشي از زندگي خود و گرماي حضور دور دست كنونيشان تشكر كنم.
باشد كه روزي به ديدار شما بيايم.
۳ نظر:
روزبه جونم از رویای شبانه ات بسیار تشکر می کنم!
(در ضمن نیوزیلند اون قدرها هم دور نیست... قطب جنوب رو در نظر بگیر...)
حالا تو خوابت منم بودم يا نه. اگه مردي بگو نه
:)
:-)
ارسال یک نظر