در ادامه پست ديروز و پرسشي كه حامد صارمي عزيز از من پرسيد بر آن شدم كه اظهار فضل كنم و انواع استدلالات را شرح كوتاهي دهم:
استدلال قياسي: يك امر كلي را كه ميدانيد درست است در نظر بگيريد. خاصيت با ارزش صحيح اين كل در اجزا نيز وجود دارد. به عنوان مثال: همه افراد بشر در منظومه شمسي هستند. (امر كلي) پس هر كدام از افراد بشر را در نظر بگيريد نيز در منظومه شمسي است. (همان خاصيت در منظومه شمسي بودن براي اجزا نيز قابل بيان است.)
استدلال استقرايي: يك خاصيت را كه براي اجزا صحيح است را در نظر بگيريد. با استدلال استقرايي اين خاصيت را براي همه (كل) اثبات ميكنيم. بايد توجه داشت كه اين روش مبتني بر اصل استقرا است.
استدلال استنتاجي: هر استدلالي كه بر پايه قوانين منطقي بتوان ارزش گزارهاي را در آن بر ميناي ارزش ساير گزارهها تعيين كرد. به مجموعه قوانين منطقي، قوانين استنتاج گفته ميشود. مانند قانون رفع مؤلفه مثال: روز قبل علي يا حسين به خانه ما آمدند. كسي كه ديروز به خانه ما آمد علي نبود. پس استنتاج ميشود كسي كه ديروز به خانه ما آمده بود حسين بود.
استدلال تمثيلي: اينكه خاصيتي را كه در يك يا چند جز وجود دارد براي ساير اجزا نيز بپذيريم. مثال: گاو دو شاخ دارد. پس گوسفند نيز دو شاخ دارد. (پس گوزن نيز دو شاخ دارد.) ميبينيم كه اين استدلال صحيح نبوده و نميتوان در مورد صحيح يا غلط بودن نتيجه اظهار نظري كرد.
به نظر من يك اشكال بزرگ نظام جديد آموزشي (نظامي كه در دبيرستانها از دهه 70 بطور آزمايشي شروع شد و نظام آموزشي كنوني براي آمن عنوان بهتري است) آموزش ندادن منطق و جبر بول به دبيرستانيها عليالخصوص رشته رياضي و فيزيك است. البته بطور محدود در سال سوم رياضي و فيزيك در درس جبر و احتمال به مبحث انواع استدلالها پرداخته ميشود اما جبر گزارهها در چهار سال دبيرستان و پيشدانشگاهي جايي ندارد.
استدلال قياسي: يك امر كلي را كه ميدانيد درست است در نظر بگيريد. خاصيت با ارزش صحيح اين كل در اجزا نيز وجود دارد. به عنوان مثال: همه افراد بشر در منظومه شمسي هستند. (امر كلي) پس هر كدام از افراد بشر را در نظر بگيريد نيز در منظومه شمسي است. (همان خاصيت در منظومه شمسي بودن براي اجزا نيز قابل بيان است.)
استدلال استقرايي: يك خاصيت را كه براي اجزا صحيح است را در نظر بگيريد. با استدلال استقرايي اين خاصيت را براي همه (كل) اثبات ميكنيم. بايد توجه داشت كه اين روش مبتني بر اصل استقرا است.
استدلال استنتاجي: هر استدلالي كه بر پايه قوانين منطقي بتوان ارزش گزارهاي را در آن بر ميناي ارزش ساير گزارهها تعيين كرد. به مجموعه قوانين منطقي، قوانين استنتاج گفته ميشود. مانند قانون رفع مؤلفه مثال: روز قبل علي يا حسين به خانه ما آمدند. كسي كه ديروز به خانه ما آمد علي نبود. پس استنتاج ميشود كسي كه ديروز به خانه ما آمده بود حسين بود.
استدلال تمثيلي: اينكه خاصيتي را كه در يك يا چند جز وجود دارد براي ساير اجزا نيز بپذيريم. مثال: گاو دو شاخ دارد. پس گوسفند نيز دو شاخ دارد. (پس گوزن نيز دو شاخ دارد.) ميبينيم كه اين استدلال صحيح نبوده و نميتوان در مورد صحيح يا غلط بودن نتيجه اظهار نظري كرد.
به نظر من يك اشكال بزرگ نظام جديد آموزشي (نظامي كه در دبيرستانها از دهه 70 بطور آزمايشي شروع شد و نظام آموزشي كنوني براي آمن عنوان بهتري است) آموزش ندادن منطق و جبر بول به دبيرستانيها عليالخصوص رشته رياضي و فيزيك است. البته بطور محدود در سال سوم رياضي و فيزيك در درس جبر و احتمال به مبحث انواع استدلالها پرداخته ميشود اما جبر گزارهها در چهار سال دبيرستان و پيشدانشگاهي جايي ندارد.
۱ نظر:
روزبه جان سلام
از توضیحاتت ممنونم. کامل و به جا بودن مثل همیشه.
منتظر پست بعدیت هستم.
مواظب خودت باش
حامد.
ارسال یک نظر