۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

سفسطه (3)

از انواع استدلالات نادرست مي‌توان به مثال زير اشاره كرد:
مثال 1:
در شهر a مرد آرايش‌گري وجود دارد كه در صورتي ريش همه افراد مانند x را اصلاح مي‌كند كه او ريش خود را هيچ وقت اصلاح نكند. آيا او ريش خود را اصلاح مي‌كند؟
مي‌بينيم كه در اين مسأله يك پارادوكس وجود دارد و فرد آرايش‌گر اگر ريش خود را اصلاح نكند مانند فرد x است و مطابق گزاره بالا ريش خود را اصلاح مي‌كند كه ديگر مانند x نيست. در متن اين مسأله اين پارادوكس به وضوح وجود دارد.
مثال 2:
فرد a: آنچه فرد b در جمله پايين مي‌گويد صحيح و راست است.
فرد b: آنچه فرد a در حمله بالا مي‌گويد دروغ و نادرست است.
اين مثال نيز پارادوكس دارد و مجموع اين دو گزاره در يك استدلال خطا ايجاد مي‌كنند.
مثال 3:
- هيتلر يك انسان گياه‌خوار بود.
- هيتلر افكار پليدي داشت.
- پس افراد گياه‌خوار افكار پليد دارند.
اين استنتاج نيز نادرست است ولي يكي از اشكال معروف و مشهور سفسطه است. زيرا خاصيت يك عضو مجموعه را به همه اجزاي مجموعه تعميم داده شده است. (هيتلر يك عضو مجموعه گياه‌خواران است كه خاصيت افكار پليدش به همه اجزاي مجموعه تعميم داده شده است.)
مثال 4:
- همه سگ‌ها چهار پا دارند.
- گربه آقاي احمدي چهار پا دارد.
- پس گربه آقاي احمدي، سگ است.
اين استدلال نيز از انواع مشهور سفسطه است كه در اين مثال طنز نادرستي آن مشهود است. در حالي كه در موارد پيچيده سياسي و اقتصادي تشخيص آن مشكل‌تر است.
در مجموع مشخص است كه عدم آگاهي در سطوح عمومي جامعه از نحوه استدلال كردن و صحت و سقم استدلالات و استنتاج‌ها امكان سوءاستفاده به بسياري از فرصت‌طلبان را داده است.

هیچ نظری موجود نیست: