۱۳۸۷ بهمن ۲۰, یکشنبه

The Curious Case Of Benjamin Button


فيلم ماجراي عجيب بنجامين باتن رو ديدم. اگر نديد توصيه مي‌كنم در يك زماني كه بيش از دو ساعت و نيم وقت داريد بنشينيد و فيلم رو ببينيد چون در نوع خودش جالبه. به هر حال خواندن پاراگراف‌هاي بعد ممكن است باعث آگاهي خواننده از برخي از مطالب داستان بشه.

خلاصه داستان: بنجامين باتن فرزندي است كه از زمان تولد بسيار پير است و مادرش در زايمان مي‌ميرد و پدرش او را سر راه مي‌گذارد. او توسط زني به نام كوئيني به فرزندي پذيرفته مي‌شود و فيلم تا انتها ماجراي بنجامين را دنبال مي‌كند كه هر چه مي‌گذرد جوان‌تر مي‌شود و 80 سال را برعكس طي مي‌كند. فيلم ماجراي زندگي بنجامين و داستان دلباختگي اوست و از زبان دختر بنجامين براي مادر پير دختر كه قبلاً معشوق بنجامين بوده است نقل مي‌شود.
بررسي مختصر: البته چنين فيلمي را نمي‌توان با تنها يك بار ديدن بررسي كرد ولي فيلمي كه كانديداي 13 جايزه اسكار شده است و فردي مانند ديويد فينچر آن را ساخته است پيش از ديدن نيز ما را به كيفيت خود مطمئن مي‌سازد. من در اينجا قصد ندارم اين فيلم را نقد كنم بلكه جالب‌ترين نكته فيلم براي من اين بود كه بنجامين در فيلم شرايطي را تجربه مي‌كند كه در دنياي واقعي قابل تجربه نيست با اين حال توانايي فيلم‌ساز سبب مي‌شود تماشاگر با اين شخصيت ارتباط برقرار كند و حتي با وي همذات‌پنداري داشته باشد. در نقطه مقابل شخصيت ديزي (كيت بلانشت) به نظر من نمي‌تواند با تماشاگر درست ارتباط برقرار كند و شايد بهترين بازه زماني ديزي دوران نوجواني و كودكي او باشد.
به نظر مي‌رسد به عمد عشق اليزابت آبوت و بنجامين واقعي‌تر و زيباتر نمايش داده شده است شايد هم اين از ضعف فيلم باشد هرچند به نظر من كارگردان اين عمد را داشته است. به لبخند بنجامين پس از شنيدن خبر موفقيت اليزابت در سالها پس از آشناييشان دقت كنيد.
همه ما شمارش معكوسي را در زندگي خود تجربه مي‌كنيم كه در آن هر ثانيه به پايان عمر خود نزديك مي‌شويم. اما ما در زندگي روزمره به اين امر توجه نمي‌كنيم. بنجامين هم همين شمارش معكوس را دارد. ناتواني در كودكي انتهايي وي با ناتواني پيرانه احتمالي ما معادل است. در حقيقت به نظر من فيلم در سطحي به تماشاگر مي‌گفت كه هر كدام از ما بنجامين باتن هستيم و وقتمان رو به اتمام است.
از ديگر عقايدي كه در فيلم ديده مي‌شود نوعي جبر است. اين جبر در بخشي از فيلم به صورت بحث درباره سرنوشت ديده مي‌شود. زندگي بنجامين هم نوعي جبر را نشان مي‌دهد. او از ابتدا معلوم است كه عمر حدود 80 سال را بايد برعكس طي كند. در جايي از فيلم هم كه بنجامين زنجيره حوادثي را نقل مي‌كند كه به تصادف ديزي منجر مي‌شود اين جبر گرايي را به شكلي ديگر ملاحظه مي‌كنيم.
من از فيلم‌هايي كه ديويد فينچر مي‌سازه خوشم مياد ولي از فيلم‌هاي قبلي لذت بيشتري برده بودم. شاهكارهايي مانند هفت، بازي و fight club همه و همه در ذهن من خودشان را حك كرده‌اند ولي اين فيلم مانند نقل دغدغه‌هاي دروني فيلم‌ساز يا يك روايت مهم براي وي به نظر مي‌رسد.
اين فيلم در موارد زير كانديداي جايزه اسكار است:
1- براد پيت براي بازيگر نقش اول مرد در نقش بنجامين باتن ميانسال
2- تاراجي هنسون براي بازيگر نقش مكمل زن در نقش كوئيني
3- بهترين طراحي صحنه
4- بهترين فيلم برداري
5- بهترين طراحي لباس
6- بهترين كارگرداني
7- بهترين تدوين
8- بهترين گريم
9- بهترين موسيقي متن
10- بهترين فيلم
11- بهترين ميكس صدا
12- بهترين جلوه‌هاي ويژه ديداري
13- بهترين فيلمنامه اقتباسي

هیچ نظری موجود نیست: