۱۳۸۷ آذر ۱۳, چهارشنبه

تاريخ اساطيري و حماسي ايران

چند روز پيش داشتم يك دانشنامه قديمي رو ورق مي‌زدم به تاريخ اساطيري ايران برخورد كردم. همانطور كه احتمالا مي‌دانيد تا پيش از مطالعات مدرن تاريخي ما از سلسله‌ها و تاريخ خود اطلاعات كاملي نداشتيم و اين خواندن كتيبه‌ها و كتب يوناني تاريخي بود كه تصوير روشني از گذشته را به ما داد. تا پيش از آن بخشي از تاريخ كه امروزه ديگر معتبر نيست تاريخ دقيق ما پنداشته مي‌شد. همان مطالبي كه فردوسي با رعايت امانت تاريخي آنها را به نظم درآورده و با تمهيداتي آنها را به داستاني عظيم و لطيف تبديل كرده و براي ما به يادگار گذاشته است.
تاريخ اساطيري و حماسي ايران
در اين دوره‌ها از دو سلسله اصلي نام برده مي‌شود: نخست پيشداديان و دوم كيانيان.
پيشداديان: بنابر شاهنامه فردوسي كيومرث اولين انسان و اولين پادشاه بود. او در كوه زندگي مي‌كرد، پوست پلنگ را مي‌پوشيد و بر انسان و حيوان فرمانروايي داشت. او سي سال پادشاه بود. پس از كيومرث پسرش سيامك پادشاه شد كه وي به دست ديوها به قتل رسيد. پس از سيامك پسرش هوشنگ پادشاه شد و انتقام پدر را از ديوها گرفت و در زمان اين پادشاه است كه آتش كشف شد، حيوانات رام شدند و استخراج فلزات توسط انسان‌ها انجام شد. پسر هوشنگ با نام تهمورث جانشين پدر شد و ديوها را در بند كرد. وي نساجي را به مردمان آموخت و خود نيز از ديوها خواندن و نوشتن آموخت.
پس از تهمورث، جمشيد به مدت 700 سال حكومت كرد. جمشيد اسلحه‌سازي، بافتن پارچه ابريشمين، معماري را بوجود آورد. وي پايه‌گذار عيد نوروز به يادبود پيروزي نهايي بر ديوان است. همچنين تخت جمشيد نيز منسوب به نام اين پادشاه پيشدادي است. در زمان همين پادشاه است كه ضحاك ظهور مي‌كند. به وي آژي‌دهاك هم گفته‌اند. ضحاك حكومتي شيطاني و 1000 ساله دارد كه توسط فريدون سرنگون شده و در كوه دماوند زنداني شد.
فريدون براي مدت‌ها پادشاه جهان بود و پس از مرگش قلمرو وي بين سه فرزندش سلم و تور و ايرج تقسيم شد. فرزندان سلم مردم يونان و روم را شكل دادند. فرزندان تور تركان و چيني‌ها كه كشورشان توران نام دارد. فرزندان ايرج نيز ايرانيان و كشورشان ايران نام گرفت. در اينجا اختلاف در مي‌گيرد و برادران ايرج را مي‌كشند. منوچهر نوه ايرج به خونخواهي پدربزرگ سلم و تور را به قتل مي‌رساند و جنگ ايران و توران آغاز مي‌شود. آرش كمانگير در اين زمان ظهور مي‌كند اما افراسياب پادشاه شرور تورانيان به حملات خود ادامه مي‌دهد.
كيانيان: جنگ طولاني ايران را دچار نابساماني ائضع مي‌كند. يكي از اعقاب فريدون به نام كيقباد پادشاه ايران مي‌شود. وي بنيان‌گذار سلسله كيانيان است. پس از او كيكاوس پادشاه مي‌شود كه نابخردي وي را همگان شنيده‌اند. از حمله وي به مازندران و تلاش رستم براي نجات وي در ماجراي هفت‌خوان مي‌توان به عنوان نمادي از اشتباهات فراوان كيكاوس نام برد. سياوش پسر كيكاوس است كه از اقدامات پدر و توطئه سودابه، زن كيكاوس، آزرده مي‌شود و به توران پناهنده مي‌شود. افراسياب سياوش را به قتل مي‌رساند ولي پسر وي كيخسرو در توران باقي مي‌ماند. او به ايران بازگردانده مي‌شود و پس از پادشاه شدن به توران حمله برده و انتقام پدر را مي‌گيرد. افراسياب اسير مي‌شود و به قتل مي‌رسد.
پس از كيخسرو لهراسب پادشاه مي‌شود و پس از لهراسب نوبت پادشاهي به گشتاسب مي‌رسد. درزمان گشتاسب زرتشت به پيامبري مبعوث مي‌شود. پس از گشتاسب فرزندش اسفنديار سرنوشت تلخي داشت و پسر اسفنديار به نام بهمن به پادشاهي رسيد. بهمن به خونخواهي پدر در سيستان كشتار كرد. پس از بهمن خواهرش هماي به پادشاهي رسيد. پسر هماي كه دارا نام داشت پادشاه شد و فتوحات بسياري انجام داد. پسر دارا نيز دارا نام داشت و در زمان اين دارا اسكندر به ايران حمله كرد و سلسله كيانيان به پايان رسيد.

۱ نظر:

Unknown گفت...

سلام روزبه جان

امیدوارم خیلی خوب باشی.

بالاخره چیزی که منتظرش بودم رسید. بالاخره از تاریخ نوشتی. خیلی جالب بود! این تاریخ به موازات تاریخ هخامنشیان نوشته شده! اینها همه افسانه هستند؟ مشخص هست که از چه سرلوحه گرفته شده؟

به امید دیدار
حامد