۱۳۸۷ آذر ۳, یکشنبه

سياه نمايي؟

در ادامه موضوع باورهاي عجيب كه به نظر من علامت يا نشانه بيماري فرهنگي در اين كشور است چند نكته به ذهنم رسيد كه باعث توجه و در بعضي موارد نگراني من شد.
ما ايراني‌ها فكر مي‌كنيم چون 2500 سال تاريخ (البته بيشتر است.)، شعراي بزرگ، دانشمندان خوب دوره طلايي و چه و چه داشته‌ايم حالا هم غايت فرهنگ دنيا بوده و شعار «هنر نزد ايرانيان است و بس» را به همه امور تعميم مي‌دهيم.
اين بالندگي فرهنگي را فقط يك شعار سطحي قرار داده و اصلاً به زواياي آن و به صحبت قديم و نظر اهل علم و فرهنگ گذشته كاري نداريم.
اين دو مورد بالا و دلايل ديگر سبب شده كه خود را ملتي بافرهنگ دانسته و دست از تلاش برداريم. حال به فرض داشتن فرهنگ غني دست از تلاش كشيدن رخوت و سكوني ايجاد مي كند كه ما در آن قرار داريم، در نتيجه بعد از طي شدن زماني معين ما به جاي رشد، زوال خواهيم داشت.
مثال مي‌زنم: اگر در يكي از تعطيلات چند روزه از تهران به شمال رفته باشيد و مثلاً از جاده هراز سفر كنيد اوج قانون شكني، پايمال كردن حق ديگران، عدم تفكر درباره عواقب كوتاه مدت تصميمات خلاف قانون، آلوده‌سازي محيط زيست و ده‌ها مورد ديگر احتياج به هيچ توضيحي ندارد.
فرهنگ مرده پرستي كه احتياج به شرح ندارد.
وضعيت چهار راه‌هايي كه چراغ راهنما در آنها خاموش مي‌شود كه . . .
خوب نمي‌خواهم بيش از اين سياه‌نمايي كنم ولي به نظرم شديداً بيمار مورد نظر احتياج به يك دوره درمان فرهنگي دارد.
به اعتقاد اين جانب نخستين ملزومه براي مداواي مريض مذكور خِرَدگرايي عاجل و بلادرنگ است!!
يه چيزايي درباره ژاپن دارم ميخونم تموم شد براتون مي‌نويسم.
يه چيزايي هم از عصر آل‌بويه و خردگرايي و اومانيسم دارم ميخونم تموم شد براتون مي‌نويسم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

Mishe lootfaan begi che joeri in “kheraadgaarai “ro amali konim. Maan modaathai tolanie ke be in maariziha fekr mikonaam vali rahe moaleji baalad nistm. Lootfaan maan ro rahnaami kon.

Miboesaamet,
Katherine