۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

دهه چهارم

امروز اولين روز از دهه چهارم عمر من شروع شد. دهه‌اي رو پشت سر كذاشتم كه شايد دهه جواني من بود. دهه اول كه خردسال و كودك بودم و به ابتدايي ترين مسائل آشنا ميشدم. دهه دوم كه توجواني بود و به قول برخي از غربيان teenager بوديم با قبولي در دانشگاه به آخر مي‌رسيد. باد در سينه و مغرور گمان مي‌برديم كه علامه دهريم و داناي كل. 
دهه سوم كه ديروز آخرين روزش بود اما اتفاقات عجيبي داشت. فارغ اتحصيلي، ازدواج، سربازي، اشتغال، تغيير بنيادهاي فكري، سفرهاي زياد تر از گذشته و ... شماري از اين اتفاقات هستند.
نمي‌دانم كه دهه چهارم چگونه خواهد گذشت اما آيا ممكن است در پايان اين دهه و در آستانه چهل سالگي من هم مثل پيامبران به يك تغيير بزرگ برسم؟ يا مثل شاه تهماسب به  ثبات؟ 
ديروز براي خودم چند كتاب هديه گرفتم و هنگامي كه در كتابفروشي قدم مي‌زدم متوجه شدم كه ديگر جنون خريدن كتاب ندارم واي آروزي چند ماه بيكاري و مطالعه را دارم. ديگر چندين ساعت به بازي رايانه‌اي نمي‌پردازم و آرزوي يك دست بازي را در بعضي از روزها دارم. ديگر كشته و مرده سيب زميني سرخ كرده و ماكاروني نيستم. عجيب است ولي واقعيت دارد كه بعضي‌ها با بالا رفتن سن دچار افسردگي مي‌شوند. از نشانه‌هاي افسردگي عدم توانايي لذت بردن است و ... .
قهوه تلخ را ديدم. مرد مورخ داخل فيلم، نيما زند كريمي، (سيامك انصاري) حاصل يك عمرش كه كوهي از كتاب بود را به كتابخانه‌اي اهدا كرد. من هم حاصل يك عمرم كوهي از كتاب است و نگران آن هستم. يبش از 10 سناريو براي آنها در نظر گرفته‌ام كه تنها يكي از آنها اهداي تعداد اندكي از كتاب‌ها را شامل مي‌شود.
اين احساسات را بايد چند اپيزود House MD خوراند تا درست شوند.

۳ نظر:

Unknown گفت...

تولدت مبارک باشه روزبه جان

منم همیشه فکر میکردم که 30 سالگی چگونه خواهد بود و چه تفاوتهایی خواهد داشت! منتها تغییرات آنقدر کم کم و آهسته آهسته اتفاق میافتن که قسمتی از زندگی و دنیای آدم میشن بدون اینکه آدم متوجه بشه! آدم وقتی وقت میکنه که برگرده و نگاه کنه به گذشته ها، گاهی حجم تغییرات باورش نمیشه!

حامد

علي نعمتي شهاب گفت...

تولدت مبارک باشه روزبه جان. من متأسفانه نشد که بيش‌تر از يک ماه در خدمت‌تون باشم؛ ولي همان يک ماهي که بودم از مصاحبت شما بسيار لذت بردم.
موفق و شاد و پيروز باشيد.

kimia گفت...

Mobarak bashe Rouzbeh jan..
Maa ha hame az bala raftane sen haras darim, kollan az har goune taghir dar hesso haal... amma vaghiat ine ke be vaagheiate zendegi o aramesh o sobat nazdik tar mishim..

dar daheye chehellom montazere zibaayi haaye vaghe-i tari bashin. man in tor fekr mikonam.

tavalodetun mobarak!