بالاخره ما به آکلند رسیدیم و به قولی جا افتادیم. الان هم من جوانی جویای کارم که رزومه اینور و اونور میفرسته.
اما بشنوید از اینجا که خونه ها نه کولر دارند نه بخاری. تابستونش رو که ما دیدیم، احتیاجی به کولر نداشت. تا زمستان چی پیش بیاد. یکی از سختیهای این سفر عادت کردن به قوانین سفت و سخت کپی رایت است. دیگر اینکه اینجا کسی فوتبال دوست نداره. همه دنبال راگبی هستند، این ورزش خشن. این ویدیو را نگاه کنید تا ببینید تیم قهرمان جهان نیوزیلند قبل از شروع بازی چطور برای حریف کری میخواند و چگونه به آنها نگاه میکنند.
۲ نظر:
مدتها بود که در ردیدرم که حکمن کاروانسرای دیجیتالی است سکوتی سنگین حکمفرما بود چرا که طبل و شیپوری نبود. خیلی وقتها که دلم میگرفت از بیخبری و سکوت سری به سری به قافلهسالار میزدم شاید آنجا نوای سازی بشنوم که آرامم کند ولی آنجا نیز جوابم سکوت بود و تنها گوش سپردن به ترنم ترانههای گذشته. اکنون سرمستم از شنیدن هلهله شیپور بیدارباشی که نهیبم میزند که قافلهای که مدتها چشم انتظار دیدنش بودم دوباره به حرکت درآمده.
آقا این کری خوندن در راگبی خیلی چیز خبطی بود...البته نگاه های تیم مقابل هم قابل تامل بود (;
ارسال یک نظر