بعضي روزها فشارت ميدند. (مثل امروز كه خيلي گرمه)
بعضي دردها فشارت ميدند (مثل دندون درد)
بعضي غذاها فشارت ميدند. (مثل قرمه سبزي بدمزه يك رستوران)
بعضي از كارها فشارت ميدند. (مثل كارهاي عقي افتاده سركار يا پاياننامه)
يك اه بلند ميكشم. فشار يعني نيرو وارده بر سطح
فشار باعث انتقال سيالات ميشه. مثلا در يخچال و كولر
فشار خون مهمه كه اندازه باشه.
جكهاي هيدروليكي بر اساس فشار يكسان در مايعات ثابت كار ميكنند.
ارشميدس به فشار علاقهمند بود.
افشار و فشار يك الف فرق دارند.
ديگ زودپز با افزايش فشار غذاها رو سريعتر ميپزه.
بعضي دردها فشارت ميدند (مثل دندون درد)
بعضي غذاها فشارت ميدند. (مثل قرمه سبزي بدمزه يك رستوران)
بعضي از كارها فشارت ميدند. (مثل كارهاي عقي افتاده سركار يا پاياننامه)
يك اه بلند ميكشم. فشار يعني نيرو وارده بر سطح
فشار باعث انتقال سيالات ميشه. مثلا در يخچال و كولر
فشار خون مهمه كه اندازه باشه.
جكهاي هيدروليكي بر اساس فشار يكسان در مايعات ثابت كار ميكنند.
ارشميدس به فشار علاقهمند بود.
افشار و فشار يك الف فرق دارند.
ديگ زودپز با افزايش فشار غذاها رو سريعتر ميپزه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر