۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

استاد

سرش حسابي درد مي‌كرد. چشماش مدام بسته مي‌شد و سرش پاين مي‌افتاد. سريع خودش رو جمع مي‌كرد و ژست آدمهايي رو مي‌گرفت كه دارند به دقت گوش مي‌كنند. يك كلمه از حرف‌هاي استاد رو نشنيده بود.
«بزرگترين هنر نويسنده تبديل تجربه به شعور است.
با توجه به فضاي اين روزها در كشور واقعا سياسي است، ادعاي اين موضوع كه ادم سياسي نمي‌نويسد عجيب مي‌نمايد از طرفي طبع محافظه‌كار و مشاهده‌گر من اجازه نمي‌دهد كه در وبلاگ به اظهار نظري رسمي له يا عليه واقعه‌اي از جنس وقايع سياسي بكنم.
انتشارات خوارزمي كتابي به عنوان انقلاب يا اصلاح را تجديد چاپ كرده است كه نظرات ماركوزه در باب انقلاب و نظرات پوپر در باب اصلاحات را در ان آورده است. خواندن كتاب براي همه دوستان توصيه مي‌شود.
بحث در مباني نظري در جامعه‌شناسي، سياست، اقتصاد و كليه علوم اهميت بسياري دارد كه نبايد از نظر دور بماند. كار علمي و مطالعه در باب مسائل روز تنها راه حل نيست و بايد به تاريخ و علل رخداد وقايع تاريخي دقت بيشتري شود. تاريخ تحليلي بحثي است كه نبايد مغفول بماند. پش به شما توصيه مي‌كنم . . . »
]استاد ادامه مطلب را با فريادي به جمله‌اي ديگري تبديل مي‌كند.[
آقاي روزبه يوسفي از كلاس تشريف سگتون رو ببريد بيرون و هر موقع خواب نبوديد بياييد در كلاس كتاب داستانتون رو بخونيد.

۱ نظر:

Unknown گفت...

تو الانهاسر کدوم کلاس میری؟ فکر کنم کلا تخیلی بود نه؟