دارم از دست فيلمسازهاي ايراني واقعاً خسته ميشم. بيخود نيست صنعتشون در آستانه ورشكستگيه. در چند روز گذشته دو تا از فيلمهاي پارسال رو ديدم. البته با نسخه اصل منشر شده توسط مؤسسه رسانههاي تصويري. اوليش فيلمي بود به نام حس پنهان ساخته مصطفي رزاق كريمي و دومي فيلمي به نام خواب زمستاني نوشته سيامك شايقي. نميخواهم بگويم آنچه ديدم هيچ نقطه مثبتي نداشت ولي خدا را شكر كردم كه براي ديدن چنين فيلمهايي به سينما نرفتم.
ميشود گفت در اين فيلمها بازي برخي از بازيگران ما بسيار عالي است اما چه سود كه كارگردانهايي وجود دارند كه نه ميتوانند فيلم هنري بسازند نه گيشه را ميتوانند فتح كنند. نه موفق به گرياندن مخاطب عام ميشوند نه ملودرامشان اهل فن را احساساتي ميكند. نه فيلمبرداري آنها چشمنواز است نه حتي براي آن انرژي ميگذارند. در بسياري از صحنهها دوربين هيچ همكاري با انتقال حس ندارد و بيشتر به پديدهاي سان و بيروح تبديل ميشود. انگار كه با ميخ دوربين را بر زمين در ارتفاعي نامناسب كار گذاشتهاند. برويد كارهاي بيضايي، حاتمي، حاتميكيا را ببينيد. حتي سينماي تجربي يا معناگرا هم نيازمند تكنيك است. ايرادهاي اين فيلمها چنان زياد است كه من از ذكر نمونههاي آن معذورم. خودتان ببينيد و اگر نظري غير اين داشتيد من با شما بحث ميكنم.
چندي پيش داشتم قسمتي از مجموعه قصههاي مجيد كيومرث پوراحمد را ميديدم. به قدري برايم جالب بود كه ميتوانم بگويم ما به سمت عقب حركت ميكنيم. به جاي رشد به زوال افتادهايم. كار را دوست داريم دم دستي انجام دهيم. اگر يك كارگردان خوب روزي 2 دقيقه فيلم به عنوان خروجي دهد تا استاندارد كاريش را بتواند رعايت كند، تهيه كننده خشمگين ميشود. اين چه جهاني است؟
مربي تيم راهآهن ايران (محمد ياوري) به دليل اينكه به تعهدات قراردادش پايبند بود (تيمش سقوط نكرد و در ردهاي بين 10 تا 13 ليگ قرار دارد.) با 70 سل سن متعهد به اخلاق بود و تيم را به درستي هدايت كرد و بنابر اعتراف مدير عامل بهترين نتايج را گرفته است 2 هفته مانده به پايان مسابقات از كار قطع همكاري شد. (بخوانيد اخراج شد.) امنيت شغلي ميخواهيد. مربي فوتبال شويد.
ميشود گفت در اين فيلمها بازي برخي از بازيگران ما بسيار عالي است اما چه سود كه كارگردانهايي وجود دارند كه نه ميتوانند فيلم هنري بسازند نه گيشه را ميتوانند فتح كنند. نه موفق به گرياندن مخاطب عام ميشوند نه ملودرامشان اهل فن را احساساتي ميكند. نه فيلمبرداري آنها چشمنواز است نه حتي براي آن انرژي ميگذارند. در بسياري از صحنهها دوربين هيچ همكاري با انتقال حس ندارد و بيشتر به پديدهاي سان و بيروح تبديل ميشود. انگار كه با ميخ دوربين را بر زمين در ارتفاعي نامناسب كار گذاشتهاند. برويد كارهاي بيضايي، حاتمي، حاتميكيا را ببينيد. حتي سينماي تجربي يا معناگرا هم نيازمند تكنيك است. ايرادهاي اين فيلمها چنان زياد است كه من از ذكر نمونههاي آن معذورم. خودتان ببينيد و اگر نظري غير اين داشتيد من با شما بحث ميكنم.
چندي پيش داشتم قسمتي از مجموعه قصههاي مجيد كيومرث پوراحمد را ميديدم. به قدري برايم جالب بود كه ميتوانم بگويم ما به سمت عقب حركت ميكنيم. به جاي رشد به زوال افتادهايم. كار را دوست داريم دم دستي انجام دهيم. اگر يك كارگردان خوب روزي 2 دقيقه فيلم به عنوان خروجي دهد تا استاندارد كاريش را بتواند رعايت كند، تهيه كننده خشمگين ميشود. اين چه جهاني است؟
مربي تيم راهآهن ايران (محمد ياوري) به دليل اينكه به تعهدات قراردادش پايبند بود (تيمش سقوط نكرد و در ردهاي بين 10 تا 13 ليگ قرار دارد.) با 70 سل سن متعهد به اخلاق بود و تيم را به درستي هدايت كرد و بنابر اعتراف مدير عامل بهترين نتايج را گرفته است 2 هفته مانده به پايان مسابقات از كار قطع همكاري شد. (بخوانيد اخراج شد.) امنيت شغلي ميخواهيد. مربي فوتبال شويد.
۱ نظر:
Man ham fekr nemikonam hich filmi ro adam betune bege motlaghan hich jmleye be dard bokhori toosh nashinidam, amma khob, gaahi 2 saat vaghte adam arzeshmande. Hesse penhan ro man ham didam, va man ham az inke be cinemaye Iran alaghemand bude/hastam besyar naa omid shodam. ehsase bad bakhti kardam be goone-ie. bananar in, kamelan ehsase ham hessi daram ba shoma
ارسال یک نظر